اولین ارایشگاه
من آوینا خانوم روز چهارشنبه 11 مهر در سن 8 ماهگی برای اولین بار با مامانم و دختر خالم به ارایشگاه رفتم اخه موهام خیلی اذیتم می کرد بلند شده بود و توی چشام می رفت بالاخره مامانم فهمید که من اذیت می شم وبرد موهامو کوتاه کرد وووالبته به این راحتی هم نبود اولش از محیط ارایشگاه خوشم اومد و می خندیدم اما بعدش که خانوم آرایشگر اون پیش بند بلند و به گردنم بست دل خور شدم و لجم گرفت مامانم فهمید ولی گفت که باید بمونه منم که کاری از دستم بر نمی اومد کوتاه اومدم بعدش موهامو خیس کرد و کارشو شروع کرد اینجا بود که دیگه یه کم ترسیدم وگریه کردم بقیه سعی می کردن به روش های مختلف مثل دست زدن و آهنگ و ....منو ساکت کنن خلاصه ماجرایی داشتیم...عکسای منو قبل ...
نویسنده :
مدونا
22:16